خدای بزرگ نگهدارت...

اولین پست ...

سلام به کوچولوی درونم من (سحر) و فرهاد تابستان ۸۸ قبول کردیم که برای همیشه همدیگر رو دوست داشته باشیم و یه داستان بی انتها رو با هم شروع کنیم؛ من با توکل به خدا مهمترین بله زندگیم رو فریاد زدم و قلبم رو به قلبش دادم و این شد آغاز ... حالا بیش از ۹۰۰ روز از اون تاریخ میگذره و ما می خوایم به ندای قلبمون جواب مثبت بدیم؛انگار تو داری صدامون میزنی و میگی که می خوای باشی؛ ... حس میکنم که می دونی حیات بزرگترین نعمته، اینجا همه چیز خوب نیست، دعوت از تو خیلی سخته،اما من می دونم که اگه بدونی که می تونستی باشی و ما نذاشتیم که باشی که بودن رو تجربه کنی، حتما دلگیر میشی؛ پس می خواهیم به خدای مهربون که همیشه دستش رو تو زندگیمون احساس کردیم توکل کنیم و...
2 آبان 1391